به گزارش قدس آنلاین رقابتهای فوتبال باشگاهی کشور در حالی ایستگاه بیست و سوم خود را پشت سر گذاشت که یکی از مهمترین اصول مرتبط با فوتبال که زیر شاخه ورزش و در حالت کلی مرتبط با اقتصاد و سیاستهای کلان کشور است همچنان با فراز و نشیبهای زیادی دست و پنجه نرم میکند.
در روزهایی که چرخه مالی در فوتبال کشور وابستگی کامل به کمک نهادهای خصولتی و صنعتی دارد مالکان بخش خصوصی با دلسردی، تصمیم به فروش امتیاز و سهام خود دارند. اتفاقی که همواره در حال تکرار است تا زخم باز کمبودها در مسیر خصوصی سازی در صنعت فوتبال هر بار با اسم و شهری جدید سر باز زند.
نگاهی به تاریخچه باشگاهداری مالکان بخش خصوصی در لیگ برتر ایران نشان میدهد ضعفهای اساسی همچنان مانع از ادامه مسیر برای افرادی است که با هر ترفند و منفعت شخصی به فکر پاشیدن بذر اقتصاد و معامله مثبت در فوتبال ایران بودند.
دو دهه بیخروجی
ابومسلم مشهد، سیاه جامگان، صبای قم، گسترش فولاد و ماشین سازی تبریز، استیل آذین، خونه به خونه، سپیدرود رشت و… تنها بخشی از باشگاههایی هستند که با هزاران آرزو خریداری شدند اما خیلی زود عطایش را به لقایش بخشیدند و در بهترین حالت از لیگ برتر ایران نزول کرده و راهی لیگهای یک و دو شدند.
تیمهایی همچون سیاه جامگان و صبا و خونه به خونه هم انحلال را بهترین راهکار برای فرار از دست بدهکاران خود دانستند تا نور کمرنگ خصوصی سازی به تیمهایی نظیر تراکتور تبریز، نساجی مازندران، ملوان بندر انزلی و هوادار تهران برسد.
پرهیاهو برای بازارهای مالی
با خصوصی سازی تراکتور تبریز بخش جدیدی از روند باشگاهداری مالکان خصوصی در فوتبال ایران جریان پیدا کرد. محمدرضا زنوزی با هیاهوی فراوان تصمیم گرفت خریدهای پر طمطراق برای تیم محبوب شهر تبریز انجام دهد تا این تیم را تبدیل به یکی از گران قیمت ترین باشگاهها از لحاظ داشتن بازیکنان میلیاردی کند.
بدون شک زنوزی با استفاده از برند تراکتور توانست در صنایع مختلف که مورد هدف خود و گروه سرمایه گذاریاش بود به پروژههای قابل توجهی هم برسد اما صنعت بی رحم فوتبال باعث شد تا او در همین فصل گذشته بارها و بارها در میدانهای اصلی شهر تبریز شعار «حیا کن رها کن» از هواداران تراکتور بشنود.
هزینه میکنند و توهین میشنوند!
شاید زنوزی تصورش را هم نمیکرد با وجود هزینههای سنگین روزی قرار است از طرفداران تیمش بدترین ناسزاها را بشنود. او که در فصول گذشته دو بار تصمیم به واگذاری باشگاه گرفته بود به خاطر توهینهای دسته جمعی هواداران تراکتور پس از کنار رفتن از جام حذفی در ورزشگاه یادگار امام تبریز تصمیم گرفت این باشگاه را واگذار کند.
اتفاقی مشابه با آنچه برای حدادیان در باشگاه نساجی مازندران رخ داد تا او نیز پس از کسب نتیجههای ضعیف توسط مهدی رحمتی چارهای جز جدایی پیدا نکند. ملوان بندر انزلی هم با مشکلات فراوان خود همچنان به کار ادامه میدهد.
هیچ دست یاری نیست
شاید بستر ورود بخش خصوصی به تیمهای لیگ برتری فراهم باشد اما همراهی و حمایت از آنها بسیار اندک است. وقتی این تیمها دچار بحرانهای متعدد مالی و مدیریتی میشوند خبری از ورود دستگاههای نظارتی و بخشهایی برای حل مشکل آنها وجود ندارد. آنها که بسترهای مختلف برای کارهای اقتصادی دارند با هر تعریفی تصمیم به سرمایه گذاری در فوتبال گرفتند اما بدون شک عایدی آنها چیزی جز بدهیهای کلان نبوده است.
حال باید دید تیمهای ریشه دار فوتبال کشور مانند تراکتور و نساجی و ملوان میتوانند کار خود را به عنوان بخش خصوصی که نیاز به اصلاح اساسی دارد، ادامه دهند یا آنها هم در دایره باطل تیمهایی قرار میگیرند که بدون هیچ کمکی محو شدند و دیگر خبری از نیست.
نظر شما